هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید و از درد فراق و بی‌قراری دل. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند شمشاد، سرو، و زلف معشوق، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیم عرفانی مانند ره عشق و بی‌قراری دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و اشارات عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۷۰

تنها نه ز زلفت دلم آرام ندارد
خود کیست که سر در پی این دام ندارد!

شمشاد قدان جمله به بالای تو نازند
سروی چو قدت گلشن ایّام ندارد

سررشتة پاس دل ما خوب نگه دار
یک مرغ چنین زلف تو در دام ندارد

سودای دو چشم تو نرفت از سر و ناصح
در شیشه دگر روغن بادام ندارد

گرد لب شیرین تو گردم که ادایی
بی‌چاشنی تلخی دشمنام ندارد

ناصح سر اندیشة تدبیر مرنجان
پروای کسی این دل خود کام ندارد

قدّی که نباشد روش جلوة نازش
مانند قبایی است که اندام ندارد

ماییم و ره بیرهی عشق که هرگز
آغاز ندانسته و انجام ندارد

بی‌مرحله ره رو که اگر همره شوقی
صد مرحله اندازة یک گام ندارد

کافر بچه‌ای باز مگر زد ره فیّاض
کز کعبه همی آید و اسلام ندارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.