هوش مصنوعی: این متن شعری است که از تصاویر طبیعت و عناصر عاشقانه برای بیان احساسات عمیق و دردهای عاطفی استفاده می‌کند. شاعر با به‌کارگیری استعاره‌هایی مانند باغ، شیر، گوهر، ابرو، و اشک، حالات درونی خود را به تصویر می‌کشد. تم اصلی شعر، عشق، اندوه و حسرت است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند 'خون جگر' و 'حسرت سرخاب' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۸۱

لعلت که باغ خنده ازو آب می‌خورد
خون هزار گوهر سیراب می‌خورد

رشک لب تو خون جگر می‌کند به کام
شیری که طفل غنچه ز مهتاب می‌خورد

در پیچشم ز موی میانی که چون نگاه
اندیشه از تصوّر آن تاب می‌خورد

با یاد ابروش به مصلّای طاعتم
موج سرشک بر خم محراب می‌خورد

در بستر خشن منشان راحتش کجاست
پهلو که زخم بستر سنجاب می‌خورد

تا بر غبار خاطرم افتاده راه اشک
در دشت سبزه‌‌ام گِل سیلاب می‌خورد

ناگشته پاک خرمن عمرم پریده است
این سبزه آب چشمة سیماب می‌خورد

سرچشمه‌ایست آبلة پای جستجوی
کز وی هزار تشنه جگر آب می‌خورد

فیّاض با تو در غم تبریز یکدل است
اشکم که خون ز حسرت سرخاب می‌خورد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.