هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و غزلی، توصیفی شاعرانه از عشق و زیبایی معشوق است. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل، نسیم، شمیم سنبل و بلبل، احساسات خود را بیان میکند. او از زلف معشوق، بوی خوش و جذابیتهایش سخن میگوید و تأثیر این زیباییها را بر دل خود شرح میدهد.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و استفاده از استعارههای شاعرانه است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، درک عمیق تر این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک و اصطلاحات شعری دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
شمارهٔ ۲۸۸
نماز شام چنان نشئة میش گل کرد
که آفتاب ز بدمستیش تنزل کرد
نسیم زلف تو زد بر دماغ او هر گاه
صبا به عهد تو میل شمیم سنبل کرد
مگر به باغ تو بودی که امشب از بلبل
گل دریده دهن صد سخن تحمل کرد؟
سری ز سرّ دهانش برون نبرد آخر
دلم چو غنچه درین نکته بس تأمّل کرد
فریب زلف نخوردی ولی ببین فیّاض
که چون شکار تو آخر کمند کاکل کرد!
که آفتاب ز بدمستیش تنزل کرد
نسیم زلف تو زد بر دماغ او هر گاه
صبا به عهد تو میل شمیم سنبل کرد
مگر به باغ تو بودی که امشب از بلبل
گل دریده دهن صد سخن تحمل کرد؟
سری ز سرّ دهانش برون نبرد آخر
دلم چو غنچه درین نکته بس تأمّل کرد
فریب زلف نخوردی ولی ببین فیّاض
که چون شکار تو آخر کمند کاکل کرد!
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.