هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و دردآلود است که از عشق نافرجام، رنجهای عشقی و ناتوانی در التیام زخمهای دل سخن میگوید. شاعر از عناصری مانند خون دل، گل، زخم، شانه، مو، نمک داغ چشم و دریا برای بیان احساسات خود استفاده کرده است. در پایان نیز به فیّاضی و بخشندگی اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهای است که با درد و رنج همراه است و درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
شمارهٔ ۲۹۸
چون صبا از گل تو بو گیرد
اول از خون دل وضو گیرد
شانه هر شب حساب دلها را
از سر زلف مو به مو گیرد
زخم دل را نمی توانم بست
لب دریا کجا رفو گیرد!
گر بخندد به روی مرهم داغ
نمک داغ چشم او گیرد
مفت فیّاض دان که محتسبش
دست در گردن سبو گیرد
اول از خون دل وضو گیرد
شانه هر شب حساب دلها را
از سر زلف مو به مو گیرد
زخم دل را نمی توانم بست
لب دریا کجا رفو گیرد!
گر بخندد به روی مرهم داغ
نمک داغ چشم او گیرد
مفت فیّاض دان که محتسبش
دست در گردن سبو گیرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.