هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از حسرت، درد فراق، و عشق ناکام سخن میگوید. شاعر از رنج دوری، بیقراری، و تضادهای درونی مینالد و با اشاراتی به داستانهای عرفانی مانند یوسف و زلیخا، عمق احساسات خود را بیان میکند. همچنین، مفاهیمی مانند وفاداری، خیانت، و جستجوی معنویت در آن دیده میشود.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانهای است که درک آن به بلوغ فکری و شناخت ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات نمادین (مانند یوسف و زلیخا) ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۲۹۹
دماغم باج ذوق از نشئة سرشار میگیرد
گلم از تردماغی بر سر دستار میگیرد
به دشمن کرد عهد من وفا یاری تماشا کن
برای خاطر من خاطر اغیار میگیرد
ز خود آزردهام راهی به شهر بیخودی خواهم
که در غربت دلم میگیرد و بسیار میگیرد
مسیحا در علاج عشق قانون خوشی دارد
که از خود میرود آنگه رگ بیمار میگیرد
مرا آزرده زان دارد که از خود نیست آرامش
ز بس بیطاقتی آیینه در زنگار میگیرد
به محرومی نهادم دل ولی نومید نتوان شد
که حرمان تو باج از دولت بیدار میگیرد
زبون غیر اگر گشتیم در عشقش از آن باشد
که آن گل دامن ما را به دست خار میگیرد
عجب در خاک و خون غلتیدهام ظالم تماشایی
تو گل میچینی و نخل شهادت باز میگیرد!
به کف آیینة رازست اخلاص زلیخا را
چرا غافل سراغ یوسف از بازار میگیرد
حدیث سبحه چون با دست در آیین دینداری
بگوش من که پند از حلقة زنّار میگیرد
نه لایق بود نام غیر بردن پیش او فیّاض
زبان غیرتم از شرم این گفتار میگیرد
گلم از تردماغی بر سر دستار میگیرد
به دشمن کرد عهد من وفا یاری تماشا کن
برای خاطر من خاطر اغیار میگیرد
ز خود آزردهام راهی به شهر بیخودی خواهم
که در غربت دلم میگیرد و بسیار میگیرد
مسیحا در علاج عشق قانون خوشی دارد
که از خود میرود آنگه رگ بیمار میگیرد
مرا آزرده زان دارد که از خود نیست آرامش
ز بس بیطاقتی آیینه در زنگار میگیرد
به محرومی نهادم دل ولی نومید نتوان شد
که حرمان تو باج از دولت بیدار میگیرد
زبون غیر اگر گشتیم در عشقش از آن باشد
که آن گل دامن ما را به دست خار میگیرد
عجب در خاک و خون غلتیدهام ظالم تماشایی
تو گل میچینی و نخل شهادت باز میگیرد!
به کف آیینة رازست اخلاص زلیخا را
چرا غافل سراغ یوسف از بازار میگیرد
حدیث سبحه چون با دست در آیین دینداری
بگوش من که پند از حلقة زنّار میگیرد
نه لایق بود نام غیر بردن پیش او فیّاض
زبان غیرتم از شرم این گفتار میگیرد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.