هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه به بیان دردها و شادی‌های دل در عشق می‌پردازد. شاعر از اندوه و حسرت دل سخن می‌گوید، اما در عین حال به مهر و وفای دل نیز اشاره دارد. او از جور معشوق و حکم بیدادش شکایت می‌کند، اما در نهایت عشق را قبله‌گاه خود می‌داند. شعر با تصاویر زیبا و استعارات عمیق، حالات مختلف عشق را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه و استفاده از استعارات و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند حسرت و جور معشوق ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.

شمارهٔ ۳۱۸

خوشا آن دل که تا جان باشدش اندوهگین باشد
دل آسوده می‌باید که در زیر زمین باشد

کجا داد دل پرحسرت من می‌دهد وصلی
که تا مژگان زنی بر هم نگاه واپسین باشد

دل از جور و جفایش نشئة مهر و وفا یابد
که کار نازنینان هر چه باشد نازنین باشد

به هر جانب سمند جلوه بی‌باکانه می‌تازی
نمی‌ترسی که تا دیدن نگاهی در کمین باشد؟

همان جاریست بر من حکم آب تیغ بیدادت
اگر چون آفتابم عالمی زیر نگین باشد

دل از محراب ابروی تو هرگز رو نگرداند
به شرع دوستی گر قبله‌ای باشد همین باشد

فکندت از نظر فیّآض اگر آن بی‌وفا آسان
تو هم مشکل مگیر اینکار را خوب این چنین باشد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.