هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد فراق و غم ناشی از دوری معشوق می‌نالد. او از تاریکی زندگی بدون معشوق، سنگینی ملامت‌ها، و تبدیل شدن دل نازکش به دل سخت و آهنین سخن می‌گوید. همچنین، از اشک‌هایش به عنوان بارانی بر کشت غم یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و استفاده از استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مانند فراق و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۲۸

دلم شبی که خیال ترا نشیمن شد
چو آفتاب مرا داغ سینه روشن شد

کدام شمع کند خانه روشنم بی‌تو!
مرا که پرتو خورشید دود روزن شد

به منع گریه به چشم تر آستین چه نهم
کنون که راز دلم رو شناس دامن شد

ز بس که سنگ ملامت زدند و تاب آورد
دلِ چو شیشة من رفته رفته آهن شد

چه رشحه از مژه دادی به کشت غم فیّاض؟
که دانه خوشه برآورد و خوشه خرمن شد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.