هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، به زیبایی‌های بهشت عدن و بهار خلد اشاره می‌کند و از ناشنیده ماندن شکایت‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از شرم و حیا در برابر معشوق و ناله‌های ضعیف خود می‌گوید و صحبت از مهمانی‌های شاد و مستی‌آور دارد که با بیم خلاف وعده همراه است. در نهایت، شعر به خراش‌های سینه و جیب دریده اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و مهمانی‌های شاد دارد که برای سنین پایین‌تر مناسب نیست.

شمارهٔ ۳۳۲

بهشت عدن به حسن رسیده می‌ماند
بهار خلد به خطّ دمیده می‌ماند

بهوش‌تر ز حبابی، به مجلس تو چرا
حدیث شکوة ما ناشنیده می‌ماند!

حیا ز شرم تو خوی گشت و در بهار خطت
به شبنم به بنفشه چکیده می‌ماند

ضعیف نالی من آنقدر سرایت کرد
که خنده بر لب او نارسیده می‌ماند

به بزم عیش ز بیم خلاف وعدة تو
شکفتگی به حنای پریده می‌ماند

ز دست سنگدلی‌های گوشِ ناله شنو
خراش سینه به جیب دریده می‌ماند

ز کیست نشئه دگر صحبت ترا فیّاض
که بزم ما به دماغ رسیده می‌ماند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.