هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس غم و تنهایی شاعر در غیاب معشوق است. او با تصاویری مانند بیشه بی‌روح، ساغر و شیشه خالی، نهال کنده شده و ناله تیشه، عمق دلتنگی خود را نشان می‌دهد. همچنین اشاره به آرزوهای باقی‌مانده در دل و ستم‌های معشوق دارد. در پایان، شاعر گلستان را بدون معشوق بی‌معنا می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین برخی اشارات به درد و ستم نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۳۳

بیا که بی تو نه ساغر نه شیشه می‌ماند
تو چون نباشی مجلس به بیشه می‌ماند

تو رفتی از دل و در سینه آرزوت به جاست
که چون نهال شود کنده، ریشه می‌ماند

ستم زیاده ز حد می‌کنی و پنداری
که ملک دل به تو بیداد پیشه می‌ماند!

از آن به سیر گلستان نمی‌رود زاهد
که شکل غنچه سراپا به شیشه می‌ماند

دگر به یاد که در کوه کندنی فیّاض؟
که ناله ی تو به آواز تیشه می‌ماند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.