هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، از عشق نافرجام و دل‌شکستگی سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا مانند بلبل، گل، شیرین و فرهاد، و صحنه‌هایی مانند دشت و بزم بتان، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند. او از اضطراب، تنهایی و رنج عشق می‌گوید و در نهایت به این نکته اشاره می‌کند که دیگران شاد هستند، در حالی که او با دل‌شکسته می‌رود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اشارات مانند «بزم بتان» و «صید و صیاد» نیاز به درک ادبی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۳۹۹

بلبل ز شیوة تو به فریاد می‌رود
بوی گل از نسیم تو بر باد می‌رود

آواز تیشه مضطرب آید به گوش دل
شیرین مگر به دیدن فرهاد می‌رود!

زین دشت پابرهنه گذشتم چو گردباد
صید این چنین به کوچة صیّاد می‌رود

من شیشه دل به بزم بتان جای چون کنم!
آنجا سخن ز آهن و فولاد می‌رود

فیّاض غیر من که دل آزرده می‌روم
هر کس که می‌رود ز درش شاد می‌رود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.