هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت و غم عمیق سخن میگوید و از ناکامیهای عاطفی و دلشکستگی حکایت دارد. شاعر از دردهای پنهان و ناامیدیهایش مینالد و از این میترسد که اشکهایش بیفایده باشد. همچنین، به رابطههای نافرجام و بیوفایی اشاره میکند و هشدار میدهد که اعتماد به دیگران ممکن است به دشمنی تبدیل شود.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند دلشکستگی و ناامیدی نیاز به بلوغ ذهنی دارد تا بهدرستی درک شود.
شمارهٔ ۴۰۷
کم کنم شیون نمیخواهم که نقص غم شود
پر نگریم خون دل ترسم که دردی کم شود
سالها در چشم ما جا داشتی سودی نداشت
گر پری با مردم این الفت کند آدم شود
شور بختی بین که بر داغ دل بیطاقتم
سودة الماس ریزد حسرت و مرهم شود
خاطر از برگ گل نازکتری داری مباد
گر وزد بر وی نسیم شکوهای در هم شود
هر که را درد تو دامنگیر شد فیّاضوار
دامن بیگانه گیرد دشمن و محرم شود
پر نگریم خون دل ترسم که دردی کم شود
سالها در چشم ما جا داشتی سودی نداشت
گر پری با مردم این الفت کند آدم شود
شور بختی بین که بر داغ دل بیطاقتم
سودة الماس ریزد حسرت و مرهم شود
خاطر از برگ گل نازکتری داری مباد
گر وزد بر وی نسیم شکوهای در هم شود
هر که را درد تو دامنگیر شد فیّاضوار
دامن بیگانه گیرد دشمن و محرم شود
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.