هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از عشق، زیبایی، و انتظار برای بهار و وصال معشوق سخن می‌گوید. شاعر از دیدن معشوم و بوی یار می‌گوید و از جنون عشق و اضطراب دل در انتظار بهار. همچنین، اشاره‌ای به تحمل سختی‌ها برای رسیدن به عزت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به درک عمیق‌تری داشته باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'جنون عشق' و 'اضطراب دل' ممکن است برای سنین پایین‌تر پیچیده به نظر برسد.

شمارهٔ ۴۱۹

نمی‌خواهم که بوی پیرهن از نزد یار آید
گرفتم دیده روشن کرد، بی‌رویش چه کار آید!

گل روی بتان را سبزة خط در عقب باشد
بلی در گلستان حسن، گل پیش از بهار آید

ز بوی نو بهارم مرغ دل در اضطراب آمد
جنونم بگسلد زنجیرها چون گل به بار آید

ز هجر می خزان چهرة ما رنگ بر رنگ است
بهار نشئه‌ای کو تا به گلگشت خمار آید

ز خواری می‌توان عزّت‌طلب شد غم مخور فیّاض
که این بی‌اعتباری‌ها به کار اعتبار آید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.