هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد فراق و حیرت ناشی از دوری از معشوق است. شاعر از طی مراحل سخت و بیپایان عشق میگوید و تسلّی خاطر خود را در شوق وصال مییابد. او از ناامیدی نمیهراسد و همچنان به عشق پایبند است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حیرت، فراق، و تسلّی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۴۲۶
اگر دو روز از آن کو خبر نمیآید
دلم ز وادی حیرت به در نمیآید
هزار مرحله طی کردهایم در هر گام
غنیمت است که این ره به سر نمیآید
غرض تسلّی شوق است از تمنّی وصل
اگر نه کام ز دیدار بر نمیآید
تنک دلان تو در بندْ این نپندارند
کدام کار ز آه سحر نمیآید!
مدام می کش و سرخوش نشین چو من فیّاض
کدام روز که خون از جگر نمیآید!
دلم ز وادی حیرت به در نمیآید
هزار مرحله طی کردهایم در هر گام
غنیمت است که این ره به سر نمیآید
غرض تسلّی شوق است از تمنّی وصل
اگر نه کام ز دیدار بر نمیآید
تنک دلان تو در بندْ این نپندارند
کدام کار ز آه سحر نمیآید!
مدام می کش و سرخوش نشین چو من فیّاض
کدام روز که خون از جگر نمیآید!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.