هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد عشق و فراق است. شاعر از دل ناشاد و غمگین خود می‌نالد و به یاد معشوق، سروی در گلشن می‌روید. او از زمین محبت سخن می‌گوید و از زیبایی‌های آن تمجید می‌کند. همچنین، شاعر از سختی‌های عشق و غم‌های آن می‌گوید و اینکه مهر معشوق مانند فولاد سخت است. در نهایت، او از رنج‌های عشق و تیرهای مژگان معشوق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۴۳۶

ازین غیرت مرا آه از دل ناشاد می‌روید
که در گلشن به یاد سرو او شمشاد می‌روید

بیا در بیستون و صورت شیرین تماشا کن
که حسن آنجا ز آب تیشة فرهاد می‌روید

خوشا بوم و بر کوی محبّت کز زمین آنجا
همه جان حزین و خاطر ناشاد می‌روید

بجان سختی دل از چنگ غمش نتوان به در بردن
گیاه مهر او چون جوهر از فوولاد می‌روید

سری از طوق قمری تا برون کردم عجب دارم
که در گلشن چرا سرو از زمین آزاد می‌روید!

به دل هر گه خیال ناوک مژگان او کردم
به هر مو از تن من خنجر جلّاد می‌روید

وصال یار خواهی نازکی از سر بنه فیّاض
برو کاین سبزه از بوم و بر بیداد می‌روید
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.