هوش مصنوعی: این شعر از رهی معیری با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند غنچه، زنگار و گل، به بیان احساسات عمیق و دردهای عاطفی می‌پردازد. شاعر از دل بسته، ناامیدی و رنج‌های عشق سخن می‌گوید و به مفاهیمی مانند گشایش، تعلقات و روز جزا اشاره می‌کند. در پایان، با اشاره به «مفت گشادگی» و «کار بسته‌تر»، حس تناقض و پیچیدگی احساسات را منتقل می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و واژه‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به خوبی درک شوند.

شمارهٔ ۴۴۳

چون غنچه‌ام دلی است ولی کار بسته‌تر
خون گشته تر ز غنچه و زنگار بسته‌تر

شیرازه بگسلم چو گل از ننگ تا به کی!
چون غنچه دل به صحبت هر خار بسته‌تر

بیم گشایشم گرة خاطرست آه
چون غنچه هر نفس شودم کار، بسته‌تر

دل را تعلّقات به مستی فزوده است
زنگار بسته‌ای شده ز نگار بسته‌تر

ای آنکه لاف عشق زنی با هزار کار
دل بسته‌ای به یار و به اغیار بسته‌تر

نام خداست بر لب و دل بستة هوا
گر بت شکسته شد شده زنّار بسته‌تر

صبح عدم که طبل رحیل فنا زنند
کس از برهنگان نبود بار بسته‌تر

بر دامن تو روز جزا رنگ خون ما
باشد زرنگ چهرة گلنار بسته‌تر

فیّاض جان نثار «رهی» کن که گفته است
«مفت گشادگی چو شود کار بسته‌تر»
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.