هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر دربارهٔ گمگشتگی، عشق، توبه، حسرت و رنج‌های زندگی است. شاعر از دوری از معشوق، تلخی‌های زندگی و ناتوانی در رهایی از دام‌های زمان سخن می‌گوید. همچنین، او به رغم پختگی، خود را هنوز ناپخته می‌داند و از حسرت‌های گذشته رنج می‌برد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مضامین عمیق عرفانی، عشقی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند حسرت، توبه و رنج‌های زندگی نیاز به تجربهٔ بیشتری دارد.

شمارهٔ ۴۵۴

گم شدم از عالم امّا گم نشد نامم هنوز
گشت معلومم که با این پختگی خامم هنوز

توبه از میخوارگی کردم ولی از یاد می
می‌زند تبخالة حسرت لب جامم هنوز

یک نگه کردی و در بی‌تابیم عمری گذشت
می‌رمد از سایة من صبر و آرامم هنوز

خاک هم گردیدم و از خجلت شمشیر تو
آب آید بر دهان چون می‌بری نامم هنوز

عمرها شد کز چمن در بند صیّادم ولی
چشم بر گلزار دارد حلقة دامم هنوز

از می خواهش کشیدم دست و لب، صد ره به آب
تلخی این باده باقی هست در کامم هنوز

همّتم بر عرش شهباز تجرّد می‌زند
با چنین آزادگی در بند ایّامم هنوز

تا ابد هم ابروانش ناز بر من می‌کند
زهر چشمش می‌دهد تلخی بادامم هنوز

گرچه از بالای خود چندین گره دزدیده‌ام
جامة دنیا نمی‌افتد به اندامم هنوز

پیر گشتم لیک سودای جوانی در سرست
خنده‌ها بر صبح دارد گریة شامم هنوز

گرچه می‌داند که فیّاض نصیحت نشنوم
از نصیحت می‌کُشد زاهد به ابرامم هنوز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.