هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد عشق و غمهای ناشی از آن سخن میگوید. او از حسرتهای قدیمی، نالههایش در غبار غم، و داغهای عشق که همچنان تازه هستند، یاد میکند. همچنین به از دست دادن خود در دام عشق و رنجهایش اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق، غم، و حسرت است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۱۵
وقت آن شد کز لب دل گل کند تبخالهام
در غبار غم بجوشد گردباد نالهام
در بهاران خط او چشم آن دارم که باز
نیش حسرت تازه سازد داغ چندین سالهام
گر به تاراج غم او رفتهام پردور نیست
میبرد سیلاب خون پرگاله در پرگالهام
با سیهبختی بزاد و در میان خون نشست
سخت لازم پیشة عشقست داغ لالهام
من خود افتادم به دام عشق او فیّاض باز
گو دمار از جان پر حسرت برآرد نالهام
در غبار غم بجوشد گردباد نالهام
در بهاران خط او چشم آن دارم که باز
نیش حسرت تازه سازد داغ چندین سالهام
گر به تاراج غم او رفتهام پردور نیست
میبرد سیلاب خون پرگاله در پرگالهام
با سیهبختی بزاد و در میان خون نشست
سخت لازم پیشة عشقست داغ لالهام
من خود افتادم به دام عشق او فیّاض باز
گو دمار از جان پر حسرت برآرد نالهام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.