هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از شوق و آرزوهای شاعر سخن می‌گوید. او با وجود محدودیت‌ها و دشواری‌ها، امیدوار و پرتلاش است و به عشق و زیبایی‌های زندگی می‌اندیشد. شاعر از طبیعت و گلستان به عنوان نمادهای عشق و زیبایی یاد می‌کند و احساسات عمیق خود را با تصاویر شاعرانه بیان می‌نماید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۳۰

چو صبح از آفتابی طلعتی یک دم هوس دارم
برآید کام من شاید بکوشم تا نفس دارم

تمنّای گلستانم نگیرد دامن رغبت
که من شاخ گلی با خود ز هر چوب قفس دارم

ز شاخ همّتم با دست کوته میل گلچینی است
هوای اوج عنقا با پرو بال مگس دارم

هزاران منزلم طی گشت و من در اولین گامم
که از برگشته بختی پا به پیش و رو به پس دارم

کجا با کاروان شوقم انداز عنان تابی است
امید حلقه در گوشی ز آواز جرس دارم

گلستان محبّت را نهال پیش پروردم
گل داغی به زیر هر بن مو پیش‌رس دارم

چو با عشق آشنا گشتم نباشد از هوس باکم
ندیم بزم سلطانم چه پروای عسس دارم!

چو صبح از خنده‌ام گر نور پاشد جای حیرت نیست
که پنهان آفتابی در گلوی هر نفس دارم

گلم رنگی ندارد از بهار این چمن فیّاض
ندانم رنگ گلزار که و بوی چه کس دارم!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.