هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رنج‌ها و ناکامی‌های زندگی خود می‌گوید و بیان می‌کند که هیچ گاه آرامش نداشته و همیشه در بند مشکلات بوده است. او احساس می‌کند که طالعش با فریاد و ناله گره خورده و حتی در بزم فلک نیز جایی برای ناله‌هایش نیست. شاعر از دیگران می‌خواهد که از گرفتاری‌هایش سوء استفاده نکنند و خود را مانند شمعی می‌داند که در معرض باد است. در نهایت، او خود را پرورده لطف و عشق می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۵۳۷

هرگز دلی از نالة خود شاد ندارم
فریاد که من طالع فریاد ندارم

تا بود دلم بستة زنجیر بلا بود
در عمر خود آسودگیی یاد ندارم

در طالع بزم فلک از نالة من نیست
یک شمع که در رهگذر باد ندارم

خوبان به گرفتاری من دام مسازید
من آهوش شوخم سر صیّاد ندارم

پروردة الطاف سبکروحی عشقم
شرمندگی سیلی استاد ندارم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.