هوش مصنوعی: شاعر از رنج‌ها و اندوه‌های عاشقانه خود می‌گوید، از اشک‌های بی‌اختیار، تحمل تندی معشوق، و از دست دادن آبرو در راه عشق. او با هزاران اندوه و اندیشه، عاقبت تسلیم ناز معشوق می‌شود و بار ملامت را به دوش می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به از دست دادن آبرو و ملامت‌های اجتماعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۵۴۳

بسی بگریستم کان شوخ را تندی ز خو بردم
ز سیل گریة بی‌اختیار آبی به جو بردم

به تحریک هزار اندیشه آه نارسایی را
ز سینه تا به لب آوردم و آخر فرو بردم

متاع دین و دنیا را نبود آن اعتبار آخر
برای خاک کویش تحفه، مشت آبرو بردم

شدم خواهی نخواهی عاقبت قربان ناز او
بسی برد از من او لیکن من این نوبت ازو بردم

نهادم عاقبت فیّاض بر دل بار بدنامی
به دوش خویش تا کوی ملامت این سبو بردم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.