هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر در مورد عشق، رنج، و تحول درونی است. شاعر از فریادها و رنج‌های خود می‌گوید، از فراموشی و یادآوری‌هایش سخن می‌گوید، و در نهایت به پذیرش و رضایت می‌رسد. او از غم و شادی‌هایش می‌نویسد و چگونه این تجربیات او را تغییر داده‌اند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و غم نیاز به بلوغ ذهنی برای درک دارند.

شمارهٔ ۵۴۵

به فریادی ترا سرگرم در بیداد خود کردم
به صد فریاد شکر طالع فریاد خود کردم

ز یاد خویش بودم رفته تا رفتم ز یاد تو
به هر جا رفته از یادی که دیدم، یاد خود کردم

به پای گمرهی بایست رفتن در ره شوقت
درین وادی رهی گم کردم و ارشاد خود کردم

مر امّید امداد کسان افکنده بود از پا
مدد از بیکسی‌ها جستم و امداد خود کردم

فراغت‌ها نصیبم بود در دام گرفتاری
عجب رحمی در آخر بر دل ناشاد خود کردم

غم همچشمی خسرو عجب ننگی‌ست عاشق را
چه خاکست اینکه من در کاسة فرهاد خود کردم

رم از صیّاد می‌کردم چو رام خویشتن بودم
ز خود رم کرده خود را رام با صیّاد خود کردم

غم من بود باعث شادی او را به این شادم
که خود غمگین او گردیدم، او را شاد خود کردم

ز بس فیّاض گرم اتّحادم با تو در یاری
ترا دردی که پیش آمد مبارکباد خود کردم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.