هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او از تلاشهای بیثمر، زخمهای دل، و بیقراری در راه عشق مینالد و به تصاویری مانند پروانه شدن در آتش و ضربزدن بر درهای مختلف اشاره میکند. در نهایت، یاد لب معشوق او را تسکین میدهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر مانند زخمهای دل و پروانه سوختن در آتش ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۵۴۷
در ره او هر دو عالم را به یکدیگر زدم
نه فلک را درنوردیدم که دامن بر زدم
بر در دولت سرای یأس رفتم شب به عجز
باز میشد تا در فیض سحر من در زدم
زخمهای دل به این بیطاقتی چون به شود!
من که در هر بخیه صد ره سینه بر خنجر زدم
عشقبازان مستی از یاد می گلگون کنند
تا شفق را رنگ بر رخ بود من ساغر زدم
نه فریب دیر برد از ره نه فیض کعبهام
هر کسی آنجا دری زد من در دیگر زدم
نیست آشوب قیامت هم نبرد شور عشق
من تن تنها مکرّر بر صف محشر زدم
تا شدم پروانة آن شعلة اسبابسوز
اول آتش گشتم و در مشت بال و پر زدم
حسرت لعل توام لب تشنگی را آب داد
یاد آن لب کردم و پیمانه در کوثر زدم
نیست فیّاض اندرین ره فکر آسایش حرام
من به جای تکیه پشت پای بر بستر زدم
نه فلک را درنوردیدم که دامن بر زدم
بر در دولت سرای یأس رفتم شب به عجز
باز میشد تا در فیض سحر من در زدم
زخمهای دل به این بیطاقتی چون به شود!
من که در هر بخیه صد ره سینه بر خنجر زدم
عشقبازان مستی از یاد می گلگون کنند
تا شفق را رنگ بر رخ بود من ساغر زدم
نه فریب دیر برد از ره نه فیض کعبهام
هر کسی آنجا دری زد من در دیگر زدم
نیست آشوب قیامت هم نبرد شور عشق
من تن تنها مکرّر بر صف محشر زدم
تا شدم پروانة آن شعلة اسبابسوز
اول آتش گشتم و در مشت بال و پر زدم
حسرت لعل توام لب تشنگی را آب داد
یاد آن لب کردم و پیمانه در کوثر زدم
نیست فیّاض اندرین ره فکر آسایش حرام
من به جای تکیه پشت پای بر بستر زدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.