هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و اشتیاق شدید خود می‌گوید که مانند آتشی درونش را می‌سوزاند. او از بلبل، غنچه، و سرو به عنوان نمادهایی از معشوق و عشق یاد می‌کند و بیان می‌کند که چگونه عشق او همه چیز را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر همچنین از رهایی و آزادی معشوق سخن می‌گوید و در نهایت، خود را قربانی این عشق شدید می‌داند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و نمادین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و احساسات شدید عاشقانه مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۵۴۸

شب ز شیون بلبل گوینده را آتش زدم
در دهان غنچه شکّر خنده را آتش زدم

کردم از سوز درون شرمنده دوزخ را و باز
ز آتش دل دوزخ شرمنده را آتش زدم

با نوازش‌های لطف او به بزم اشتیاق
انفعال سر به پیش افکنده را آتش زدم

در تمنّا گاه وصلش دست در آغوش شوق
مردنی کردم که جان زنده را آتش زدم

بود در دل ذوق خندیدن که کردم یاد او
در میان سینه و لب خنده را آتش زدم

سرو او از بندگی‌های دل ما عار داشت
سرو را آزاد کردم بنده را آتش زدم

تا شدم دست آزمای بخت بد فیّاض‌وار
خان و مان طالع فرخنده را آتش زدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.