هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر احساسات عمیق شاعر از عشق نافرجام، جدایی و رنج‌های ناشی از آن است. شاعر از خاک پای معشوق، درد فراق، امیدهای بربادرفته و اشک‌های خونین سخن می‌گوید. تصاویری مانند سرمه برای روز سیاه، دفتر شرح پریشانی و علم آه، عمق غم و اندوه او را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاطفی مانند عشق نافرجام، اندوه شدید و جدایی ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی تصاویر مانند 'گریة خون' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵۵۰

خاک پای تو که در چشم تر انباشته بودم
سرمه‌ای بهر چنین روز نگه داشته بودم

گفتم از من نکشی دامن خود روز جدایی
شد غلط هر چه من از مهر تو پنداشته بودم

همچو آیینه مرا روز سیه در پی سر بود
دیده آن روز که بر روی تو بگماشته بودم

دفتر شرح پریشانی حال دل مهجور
نسخه‌ای بود که از زلف تو برداشته بودم

در پس مرگ مگر سبز شود بر سر خاکم
تخم امّید که در مزرع دل کاشته بودم

شد فزون آتش عشق توام از درد جدایی
داغ هرگز به سر داغ تو نگذاشته بودم

لشکر گریة خون در پی سر داشته فیّاض
علم آه که در سحن دل افراشته بودم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.