هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق، رنج‌های ناشی از آن و آرزوهای برآورده‌نشده می‌گوید. او از غم، فریب عشق، رقابت در عشق و نگاه‌های بی‌وفا شکایت دارد و آرزو می‌کند که بتواند با وجود همه این رنج‌ها، لحظاتی از شادی و عشق را تجربه کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و غمگینانه است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج عشق و فریب ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۷۹

بعد هزار غم اگر عشرتی آرزو کنم
خون جگر فشانم و در گلوی سبو کنم

سوزن خار خار غم آمده در کفم کجاست
رشتة راهِ وعده‌ای تا جگری رفو کنم

روی نگاه با تو و پشت نگاه با رقیب
چند گل نظاره را در چمنت درو کنم!

چون به فریب عشوه‌ای گوشه چشم خم کند
جان هزار وعده را در تن آرزو کنم

بهر طواف کوی او حرمت پاکدامنی
آب گهر فشارم و در گلوی سبو کنم

زهرة آن نگاه کو تا به رخ تو بنگرم
طاقت آن دماغ کو کاین گل تازه بو کنم!

بیهده فیّاض به من قصة خویش سر مکن
من نتوانم این قَدَر گوش به هرزه‌گو کنم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.