هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، حقیقت، جنگ و صلح، طبیعت و درون‌مایه‌های عرفانی می‌پردازد. شاعر از تضادها و تناقض‌های زندگی سخن می‌گوید و با نگاهی عمیق به ظاهر و باطن اشیا و رویدادها می‌نگرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و تصاویر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۵۸۵

ز گرمی دستگاه اهل عالم تنگ می‌بینم
شررواری گمان گر هست هم در سنگ می‌بینم

به رنگ و بو میالا دامن خواهش درین گلشن
که زیر پردة هر غنچه صد نیرنگ می‌بینم

حقیقت در لباس هر مجازی جلوه‌ها دارد
فروغ آتش طورست گر من رنگ می‌بینم

تو صیّادی و الفت جو، منِ رم خورده وحشت‌خو
ترا گر صرفه در صلحست من در جنگ می‌بینم

هر آتش آتش طورست و هر کو وادی ایمن
ز خود بینی ولی آیینه‌ها در زنگ می‌بینم

تو در فکر بدخشانیّ و هر سنگم بدخشانست
که خون لعل جاری در رگ هر سنگ می‌بینم

نمی‌دانم چه پیش آمد درین ره عاشقانش را
که مشت استخوان در هر سر فرسنگ می‌بینم

به شکر درد، سیر آهنگ بینی نغمة عشقم
در آن بزمی که ساز زهره بی‌آهنگ می‌بینم

قیاس باطن از ظاهر کند بیدرد، از من پرس
که گل‌ها را به رنگ غنچه‌ها دلتنگ می‌بینم

به اطفال چمن تعلیم شوخی‌ها که داد امشب؟
که طفل غنچه را بسیار شوخ و شنگ می‌بینم

گل روی که دارم در نظر فیّاض باز امشب
که چون آئینة گل خویش را گلرنگ می‌بینم؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.