هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید و از گرمی و سردی رابطه عاشقانه خود می‌نالد. او از روزهای سخت و تاریک زندگی خود می‌گوید و آرزو می‌کند که از قید و بندهای مادی رها شود. همچنین، شاعر به عشق ابدی و دل‌بستگی به معشوق اشاره می‌کند و از نارضایتی از زندگی روزمره سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به رنج و تاریکی زندگی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۱۹

هر دم ز گرمخویی خود برفروزیَم
پُر گرم هم مباش که ترسم بسوزیَم

باشد دهان تنگ توام روزی از ازل
زانست کز ازل به جهان تنگ روزیم

زان شب که دل به زلف سیاه تو بند شد
روشن نمود بر همه کس تیره‌روزیم

خوش آنکه این لباس عناصر بیفکنم
تا چند بر بدن ز غذا پینه دوزیم

فیّاض ما به عیش ابد دل نهاده‌ایم
دل خوش نمی‌شود ز نشاط دو روزیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.