هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حسرت عشق بی‌وفا، رنج‌های عاشق و ناامیدی از معشوق سخن می‌گوید. شاعر از بی‌وفایی، ظلم و کفر معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که عشق واقعی نیازمند فداکاری و تحمل رنج است. همچنین، تضاد بین عقل و عشق، زهد و عاشقی، و ناخوشی‌های ناشی از عشق در شعر مشهود است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج عشق و ناامیدی نیازمند بلوغ فکری برای درک صحیح است.

شمارهٔ ۶۷۸

آنکه من دارم ندارد همچو او دلبر کسی
بیوفا پرور کسی، ظالم کسی، کافر کسی

تا تواند سوختن داغ جنون بر سر کسی
نیست عاقل گر کشد درد سر افسر کسی

ساده لوحم هر که آید در دلم جا می‌کند
خانة آیینه را هرگز نبندد در کسی

زاهد و کبر و نماز و عاشق و عجز و نیاز
دل به درگاهش به چیزی می‌کند خوش هر کسی

از فلک دل خوش به چندین ناخوشی‌ها کرده‌ام
دلخوشی جز من کجا دیدست از چنبر کسی

نامرادم کرد و آخر بر مراد خود نشاند
از فلک این مردمی‌ها کی کند باور کسی

زان دهانم بوسه نه، پیغام نه، دشنام نه
تنگ هم نتوان گرفتن اینقدرها بر کسی

منع زاهد کردمت فیّاض صد بار و نشد
خود تأمل کن چه گوید با تو خود دیگر کسی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.