هوش مصنوعی: این متن یک شعر عرفانی و معنوی است که در آن شاعر از خداوند می‌خواهد که همیشه حضور داشته باشد و درد و غم را از بین ببرد. شاعر بیان می‌کند که حتی اگر خودش نباشد، خداوند باید باشد و به عنوان مرهم دل‌های مجروح عمل کند. او امیدوار است که خداوند همیشه در دلش باشد و شب‌ها را به روز تبدیل کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و معنوی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شاعرانه و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۸۳

الهی تا بود دنیا تو باشی
نباشد درد و غم هر جا تو باشی

بود تا عشق را دل‌های مجروح
الهی مرهم دل‌ها تو باشی

منم امروز و فردا لیک چندان
که هست امروز را فردا تو باشی

اگر من با تو در هستی نگنجم
الهی من نباشم تا تو باشی

ز من پنهان چه می‌گردی همان به
که من پنهان شوم پیدا تو باشی

به این امید شب‌ها روز سازم
که روزم در دل شب‌ها تو باشی

ز دل فیّاض را هم، دور کردم
که دایم در دلم تنها تو باشی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.