هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، بیانگر دلتنگی و اشتیاق شاعر به معشوق است. او از خیال و یاد معشوق در دلش میگوید و از آشفتگی خاطرش سخن میراند. شاعر از زلف پریشان و مژگان معشوق یاد میکند و آرزو میکند که بتواند دوباره او را ببیند. همچنین، او از آیین مسلمانان ابراز ملالت میکند و به دنبال ایمانی تازه است.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است نیاز به تفسیر و توضیح داشته باشند که برای گروه سنی بالاتر مناسبتر است.
شمارهٔ ۶۸۸
هنوزم میخلد در دل خیال نوک مژگانی
هنوز آشفته دارد خاطرم زلف پریشانی
خیال زلف او را شب همه بر گرد دل دارم
که تا بینم بیاد او مگر خواب پریشانی
ببویی کز تو میآرد صبا بر هم خورد گلشن
چه خواهد شد اگر خود بگذری سوی گلستانی
ز آیین مسلمانان ملولم میروم چندی
که سازم تازه ایمانی به دست نامسلمانی
دمی از کاوش من یاد مژگانش نیاساید
گمان دارد هنوز آن غمزه در سر کار من جانی
عجب دارم تواند زد بهم جمعیت غنچه
نباشد با صبا گر بویی از زلف پریشانی
ندارم با کسی پرخاش اگر فیّاض معذورم
درین میدان برای خود ندیدم مرد میدانی
هنوز آشفته دارد خاطرم زلف پریشانی
خیال زلف او را شب همه بر گرد دل دارم
که تا بینم بیاد او مگر خواب پریشانی
ببویی کز تو میآرد صبا بر هم خورد گلشن
چه خواهد شد اگر خود بگذری سوی گلستانی
ز آیین مسلمانان ملولم میروم چندی
که سازم تازه ایمانی به دست نامسلمانی
دمی از کاوش من یاد مژگانش نیاساید
گمان دارد هنوز آن غمزه در سر کار من جانی
عجب دارم تواند زد بهم جمعیت غنچه
نباشد با صبا گر بویی از زلف پریشانی
ندارم با کسی پرخاش اگر فیّاض معذورم
درین میدان برای خود ندیدم مرد میدانی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۸۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.