هوش مصنوعی: این شعر به موضوعات عشق، رنج‌های عاشقی، ناتوانی در بیان احساسات، و آرزوی وصال معشوق می‌پردازد. شاعر از درد عشق و ناتوانی در رسیدن به معشوق سخن می‌گوید و از مهربانی و روشنی‌ای که عشق به زندگی می‌بخشد، یاد می‌کند. همچنین، به مفهوم «زبان بی‌زبانی» و درک ناشدنی بودن درد عشق اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از ابیات نیاز به درک ادبی و عاطفی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۶۸۹

کسی را شد مسلّم نکته دانی
که دریابد زبان بی‌زبانی

خوشا بخت کسی کز شمع رویت
کند روشن چراغ زندگانی

غم عشقت ندانستم چه حاصل
پشیمانی ندارد مهربانی

کسی روی تو می‌بیند که دارد
به دیده توتیای لن ترانی

تن چون کوه می‌باید که عاشق
رود در زیر بار ناتوانی

نقاب از رخ برافکندن چه لازم
خوشی در پرده چون راز نهانی

دوای درد من دانی ولیکن
کشد اینم که دردم را ندانی

تمنّای اجل امشب مرا کشت
به این تلخی نشاید زندگانی

فتادم از زبان فیّاض و یک شب
نشد با او نصیبم همزبانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.