هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از زبان عاشقی بیان می‌شود که از عشق و دل‌سوختگی خود می‌گوید. او از تأثیرات عشق بر خود، مانند تب و بیماری، و نیز از شیرینی لب معشوق و تأثیرات آن سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به طبیعت و عناصر آن مانند عناب، بنفشه، و زعفران دارد که به‌عنوان استعاره‌هایی برای احساساتش استفاده شده‌اند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و استعاره‌های پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی عاطفی دارند تا به‌طور کامل درک شوند.

شمارهٔ ۷

دلت آن به که به هم چشمی چشم تو نکوشد
یا به بیماریش از صحت خود چشم بپوشد

تو بعناب مداوا نتوانی که زخجلت
پیش عناب لبت شیره عناب بخوشد

خود چه دلسوخته بوسه زدت کز تف عشقش
تب برآوردی وزان لب همه تبخاله بجوشد

گو طبیعت ندهد نسخه بتجویز بنفشه
که برخط تو عطار بنفشه نفروشد

اگر از ناله نی تابش تب از تو شود طی
گوش سوی دل من دارکه چون نی بخروشد

بسکه شیرین لب تو خنده زد از گریه جیحون
ننشینم ترش ار چند گهی تلخ بنوشد

زعفرانیست رخت از تب وزانش بستودم
که همی خواجه به خنده غزلم چون بنیوشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (رمل مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.