هوش مصنوعی:
این متن شعری است که در آن شاعر از مفاهیمی مانند عشق، عرفان، و رهایی از قید و بندهای دنیوی سخن میگوید. شاعر از مخاطب میخواهد که خود را از قید و بندهای مادی رها کند و به عشق و معنویت روی آورد. او از مفاهیمی مانند شراب، شمع، پروانه، و زلف به عنوان نمادهایی برای بیان مفاهیم عمیق عرفانی استفاده میکند.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و شعری است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادهایی مانند شراب و مفاهیم عرفانی ممکن است نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی داشته باشد تا به درستی درک شود.
غزل ۲۲۵
گو حرمت خود، ناصح فرزانه نگه دار
خود را ز زبان من دیوانه نگه دار
جا در خور او جز صدف دیدهٔ من نیست
گو جای خود آن گوهر یکدانه نگه دار
زاهد چه کشی اینهمه بر دوش مصلا
بردار سبوی من و رندانه نگه دار
هر چیز که جز باده بود گو برو از دست
در دست همین شیشه و پیمانه نگه دار
پروانه بر آتش زند از بهرتو خود را
ای شمع تو هم حرمت پروانه نگه دار
آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست
بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار
وحشی ز حرم در قدم دوست قدم نه
حاجی تو برو خشت و گل خانه نگه دار
خود را ز زبان من دیوانه نگه دار
جا در خور او جز صدف دیدهٔ من نیست
گو جای خود آن گوهر یکدانه نگه دار
زاهد چه کشی اینهمه بر دوش مصلا
بردار سبوی من و رندانه نگه دار
هر چیز که جز باده بود گو برو از دست
در دست همین شیشه و پیمانه نگه دار
پروانه بر آتش زند از بهرتو خود را
ای شمع تو هم حرمت پروانه نگه دار
آن زلف مکن شانه که زنجیر دل ماست
بر هم مزن آن سلسله را شانه نگه دار
وحشی ز حرم در قدم دوست قدم نه
حاجی تو برو خشت و گل خانه نگه دار
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۲۲۴
گوهر بعدی:غزل ۲۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.