۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴

کوه پهلو بر زمین ماند ز بار درد ما
چرخ را سازد مشبک تیر آه سرد ما

کهربا خود را نهان سازد به زیر برگ کاه
گر بگیرد پرده از رخسار رنگ زرد ما

فوطه زاری شود در باغ طوق قمریان
گر رود سوی گلستان سرو یکتا گرد ما

هستی ما خاکساران را شود اسباب عیش
روشن است امروز چشم گردباد از گرد ما

شیوه چرخ ستمگر دایما عاجز کشیست
الحذر ای دوستان از دشمن نامرد ما

سیدا ما را نباشد تحفه یی غیر از نیاز
دست وایی ما بود امروز راه آورد ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.