هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت و اندوه سخن میگوید، با تصاویری مانند اشک سیارهها، خشکی و طفلان گهوارهها که انگشت میمکند. شاعر از بیپناهی و افتادگی در کوی معشوق مینالد و از او طلب کمک میکند. همچنین، به دشواریهای زندگی و ناامیدی از مردم دنیا اشاره دارد. در پایان، شعر به زیباییهای بهار و گلهای خودرو میپردازد، اما با همان حالتی از گریبانپارهها و حسرت.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و مضامین مانند حسرت، اندوه و ناامیدی نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۲۵
ای بهارت را گل خودرو گریبانپارهها
خار دیوار گلستانت صف نظارهها
گرمرفتاران ز عالم رخت هستی بردهاند
برق گرد کاروان شد از وطن آوارهها
نسبت عشاق چون یوسف خطا باشد ز جرم
همچو گل چاک است دامان گریبانپارهها
کام دل از مردم دنیا گرفتن مشکل است
تر نمیگردد لبی از آب این فوارهها
روی گلزار تو را نبود به شبنم احتیاج
آب حسرت میچکد از دیده سیارهها
قطرههای اشک از خشکی به مژگان شد گره
میمکند انگشت خود طفلان این گهوارهها
بر سر کوی تو ما و سیدا افتادهایم
دست ما گیر از کرم ای چاره بیچارهها
خار دیوار گلستانت صف نظارهها
گرمرفتاران ز عالم رخت هستی بردهاند
برق گرد کاروان شد از وطن آوارهها
نسبت عشاق چون یوسف خطا باشد ز جرم
همچو گل چاک است دامان گریبانپارهها
کام دل از مردم دنیا گرفتن مشکل است
تر نمیگردد لبی از آب این فوارهها
روی گلزار تو را نبود به شبنم احتیاج
آب حسرت میچکد از دیده سیارهها
قطرههای اشک از خشکی به مژگان شد گره
میمکند انگشت خود طفلان این گهوارهها
بر سر کوی تو ما و سیدا افتادهایم
دست ما گیر از کرم ای چاره بیچارهها
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.