۹۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۸

نیست آزار کسی در دل غم پیشه ما
جوی شیر است روان از دهن شیشه ما

خسرو عشق اگر بر سر انصاف آید
خون فرهاد ز شیرین طلبد تیشه ما

ما نهالیم که پرورده باغ دگریم
شاخ ما سبز شود پیشتر از ریشه ما

موج را بحر خطرناک بود تخته مشق
هر کجا تیغ بود پا نهد اندیشه ما

بر سر خامه نهی تیغ نگردد ز زبان
تندخویی نتوان کرد به همپیشه ما

سیدا پیکر ما سوخت سراپای ز داغ
آتش افتاد به یکبار در این بیشه ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.