۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۸

ز چشمم قمریان دارند تعلیم پریدن‌ها
ز شمشاد تو سرو بوستان‌ها قد کشیدن‌ها

به داغ لاله‌زارم می‌زنی آتش چه ظلم است این
به پا بستن حنا و سرمه بر نرگس کشیدن‌ها

تغافل، خانه‌زاد گوشه چشمان فتانت
غلام حلقه در گوشت، سخن‌ها ناشنیدن‌ها

تردد کرده کرده عاقبت از خویشتن رفتم
ز پا چون نقش پا افتادم آخر از دویدن‌ها

سرانگشت از ندامت چون سر مسواک می‌سازم
به یادم چون رسد گهواره و پستان مکیدن‌ها

ز جانان می‌رسد ای سیدا امروز مکتوبی
کبوتروار چشمم دارد انداز پریدن‌ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.