هوش مصنوعی: شاعر در این متن به توصیف حالات عاشقانه و احساسی خود در یک شب پرداخته است. او از بوی گلاب، پیچ و تاب زلف یار، و حالات روحی خود مانند سوزش دل و ریزش اشک سخن می‌گوید. همچنین، از زیبایی یار و تأثیر آن بر محیط اطراف مانند روشنایی ماهتاب در خانه یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به سطحی از بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۱۰۸

ز رویش خانه ام لبریز بود از ماهتاب امشب
به گرد کلبه ام چون هاله می گشت آفتاب امشب

عرق از روی شرم آلود او می ریخت چون شبنم
دماغ بزم روشن بود از بوی گلاب امشب

به دست خاطر خود داشتم دامان دل جمعی
پریشان بود از زلف حواسم پیچ و تاب امشب

نمک در دیده ام می ریخت لبهای سخنگویش
چو مژگان می پرید از چشم من رگهای خواب امشب

چو شمع از سوز دل می سوختم بنیاد هستی را
کرم فرمود و زد بر آتش سوزانم آب امشب

به چشم هوش می کردم تماشا یار نو خط را
نظر پوشیده می دیدم خط روی کتاب امشب

به گرد قامتش چون سیدا گردیده می گفتم
چراغ بزم را پروانه شد مرغ کباب امشب
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.