هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر از جفاهای معشوق و درد فراق می‌نالد و با استفاده از تصاویر زیبا مانند یوسف و زلیخا، آتش در خرمن گل‌ها، و سیل اشک‌ها، احساسات خود را بیان می‌کند. او از بی‌وفایی معشوق و تأثیرات عمیق این عشق بر زندگی خود می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق و نگاه فلسفی به عشق و رنج است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای سنین پایین‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۱۱۶

همره اغیار آن گل سر به صحرا کرد و رفت
آتش داغ مرا چون لاله بالا کرد و رفت

مدتی چون سرو بودم پای بست یک زمین
تند بادی آمد از یکسوی بیجا کرد و رفت

می کشد سوی زمین هند بخت تیره ام
خاکمالم بس که چون نقش کف پا کرد و رفت

در غم او برق بر من گوشه چشمی نمود
آتشی در خرمن گلهای رعنا کرد و رفت

در غم او منزلی باشد خراب از سیل اشک
خانه ما را حباب روی دریا کرد و رفت

سعی خوبان گر نباشد بیشتر از عاشقان
یوسف از کنعان چرا قصد زلیخا کرد و رفت

سیدا آخر شود چون خط گریبان گیر او
این جفاهایی که آن گل در حق ما کرد و رفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.