۹۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۱

در دل خوبان به جای مهر دایم کینه است
کار این آهندلان بر عکس چون آئینه است

راز دل را ما چو گل افشان عالم کرده ایم
در کف دست است ما را آنچه در گنجینه است

می خوریم امروز افسوس حیات رفته ار
در بغل داریم تقویمی که از پارینه است

روز شنبه هست روز مرگ طفل بد مزاج
ورنه هر دم عید و هر ساعت لقب آدینه است

لاف آزادی ندارد سیدا مانند سرو
قامتت را همچو قمری بنده دیرینه است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.