۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۳۵

ای مقدم تو قبله چشم تر من است
هر جا که نقش پای تو باشد سر من است

خوابم بدیده بی تو چو شبنم بود حرام
شبها اگر چه خرمن گل بستر من است

در کوی تو غبار مرا می برد نسیم
هر جا که منزل تو بود محشر من است

بیرون شدم ز بیضه و گشتم اسیر دام
ایام در شکنجه بال و پر من است

چون غنچه سایه پرور پیراهن خودم
هر جا روم کلاه سرم چادر من است

دریا دلان به کس دم آبی نمی دهند
گرداب چشمه تر ز لب ساغر من است

چون ابر گریه را نکنم خار سیدا
این اشک نیست طفل به جان پرور من است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.