هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عشق، جدایی، حسرت و زیباییهای طبیعت سخن میگوید. شاعر از احساسات خود در مورد معشوق، زلفهای او، و درد فراق میگوید و از عناصری مانند سبزه، آینه، و خط برای توصیف حالات عاشقانه استفاده میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی نیاز به درک ادبی نسبتاً بالایی دارد.
شمارهٔ ۱۳۶
لشکر خط آخر از ملک تو رو خواهد گرفت
زلف مشکین از شکست خویش بو خواهد گرفت
هرگز آن آئینه رو یکسو نمی کردی نظر
چون چهار آئینه جا در چارسو خواهد گرفت
صورت خود نقش بر دیوار خواهد ساختن
زلف خود بر دست همچون کلک مو خواهد گرفت
پاره خواهد شد گریبانش ز دست انداز خط
سوزن از مژگان خود بهر رفو خواهد گرفت
در نظر هرگز نمی آورد چشمش سرمه را
از غبار خط نفس اندر گلو خواهد گرفت
با دهان خشک خواهد ماند آخر چون قدح
دست حسرت زیر سر همچون سبو خواهد گرفت
در چمن چون سبزه بیگانه پا خواهد نهاد
اشک ریزان جای خود برطرف جو خواهد گرفت
گر چه دارد سیدا امروز یار از من کنار
در کنارم آخر آن بدخوی خو خواهد گرفت
زلف مشکین از شکست خویش بو خواهد گرفت
هرگز آن آئینه رو یکسو نمی کردی نظر
چون چهار آئینه جا در چارسو خواهد گرفت
صورت خود نقش بر دیوار خواهد ساختن
زلف خود بر دست همچون کلک مو خواهد گرفت
پاره خواهد شد گریبانش ز دست انداز خط
سوزن از مژگان خود بهر رفو خواهد گرفت
در نظر هرگز نمی آورد چشمش سرمه را
از غبار خط نفس اندر گلو خواهد گرفت
با دهان خشک خواهد ماند آخر چون قدح
دست حسرت زیر سر همچون سبو خواهد گرفت
در چمن چون سبزه بیگانه پا خواهد نهاد
اشک ریزان جای خود برطرف جو خواهد گرفت
گر چه دارد سیدا امروز یار از من کنار
در کنارم آخر آن بدخوی خو خواهد گرفت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.