۱۱۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۴۵

آمد بهار و سیر گلستان غنیمت است
بزم وصال غنچه خندان غنیمت است

یا قامت خمیده روم سوی بوستان
نظاره بنفشه و ریحان غنیمت است

ای باغبان ز باغ به بیرون چه می روی
بودن به پای سرو خرامان غنیمت است

ای غنچه سر ز جیب به دیوانگی برآر
یک چند روز چاک گریبان غنیمت است

پهلوی خود ز خاک چمن برنمی کشم
چون سایه خواب زیر درختان غنیمت است

ای سیدا چو باد به هر جانبی مرو
بر گرد خویش گرد که دوران غنیمت است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.