۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۶۳

آمد خزان و دور نشاط از پیاله رفت
رنگ از رخ گل و نمک از داغ لاله رفت

در هیچ سینه یی ز محبت اثر نماند
آتش ز سنگ و ماه ز آغوش هاله رفت

از خیرگاه حاتم طی نیست غیر نام
مانند گردباد ز دشت این غزاله رفت

گلچین نکرد گوش به فریاد بلبلان
در روزگار ما اثر از آه و ناله رفت

دریا نداد یک دم آبی حباب را
آخر ز بحر دست تهی این پیاله رفت

ای شیخ بهر زرق ز خلوت برون شدی
بر باد نفس طاعت هفتادساله رفت

ای ذوفنون ز نامه اعمال بی خبر
عمرت به گفتگوی کتاب و رساله رفت

زاهد ز بس که نشاء تقوای خود ندید
آخر به جستجوی شراب و پیاله رفت

ای سیدا سریست به مفلس کریم را
مینا به بزم آمد و سوی پیاله رفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.