هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، با استفاده از تصاویر و استعاره‌های زیبا، به موضوعاتی مانند عشق، تقدیر، مرگ، و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعی مانند مهتاب، سیلاب، و ابرو برای بیان احساسات عمیق استفاده می‌کند. همچنین، اشاراتی به مفاهیم فلسفی و عرفانی مانند جستجوی حقیقت و بی‌قراری روح دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از ادبیات کلاسیک فارسی دارند.

شمارهٔ ۱۷۲

روزی که دام زلف تو در تاب می شود
مژگان به چشم صید رگ خواب می شود

گر بگذری به وقت نماز از نماز گاه
آغوش ها گشاده چو محراب می شود

هنگام خط شکسته شود دست و پای خال
افتاده دزد در شب مهتاب می شود

از پنبه سنگ بر دهنش دم به دم زنند
هر شیشه یی که صرف می ناب می شود

شیر و شکر به سفره دنیا پرست نیست
هر جا خسیست روزیی گرداب می شود

خود را اگر به سایه ابرو کشد چو سرو
شمشیر خوب تیغ سیه تاب می شود

از مرگ چاک ها به گریبان آدمیست
بر جان خاک رخنه ز سیلاب می شود

خون جوش می زند ز لب خشک ساحلم
هر تشنه یی که در طلب آب می شود

این بی قراریی که تو را هست سیدا
آخر دل تو چشمه سیماب می شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.