هوش مصنوعی: این متن شعری است که از مفاهیمی مانند سرگشتگی، از دست دادن، خشکسالی، و ناامیدی سخن می‌گوید. اشعار به وضعیت نابسامان زندگی، از بین رفتن نعمت‌ها، و رنج‌های انسان اشاره دارد. همچنین، از عناصری مانند باد، آب، و طبیعت برای بیان احساسات استفاده شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه‌ی آن نیاز به بلوغ فکری برای درک بهتر دارد.

شمارهٔ ۱۸۵

در گلستان سایه تازان قامت رعنا فتاد
سرو را چون بید مجنون لرزه بر اعضا فتاد

خیرگاه حاتم طایی که بر پا کرده بود
حیف در ایام این بی دولتان از پا فتاد

ساغر خود چون حباب از تشنگی بردم به بحر
آن هم از دستم جدا گردید و بر دریا فتاد

شد دهانم خشک تا آمد مرا آبی به چشم
تا لب نانی به دست افتاد دندان ها فتاد

بزم آخر گشت و از میخانه آثاری نماند
کار ساقی این زمان بر ساغر و مینا فتاد

سیدا بیرون نیاید گردباد از پیچ و تاب
می کند سرگشته دوران هر که در صحرا فتاد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.