هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از عناصر طبیعت مانند شمع، گل، پروانه و باد برای بیان مفاهیم عاشقانه، اخلاقی و فلسفی استفاده میکند. شاعر از عشق، طاعت، شکایت، حمایت و دیگر مفاهیم انسانی سخن میگوید و با تصاویر زیبا و استعاری، پیامهای خود را منتقل میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعارهها و تصاویر استفاده شده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.
شمارهٔ ۱۸۹
شمع با آتش مدارا تا قیامت می کند
صحبت دیر آشنایان استقامت می کند
سفره خود هر که اینجا پهن می سازد چو صبح
بر سر خود سایه بانی تا قیامت می کند
خون صیادان بلبل هست چون شبنم حلال
باغبان از دفتر گل این روایت می کند
گل بگو بیهوده می ریزد زر خود را به خاک
آشنایان عندلیبان را ملامت می کند
شمع می آید سوی فانوس با چشم پر آب
مشهد پروانه را هر شب زیارت می کند
می شود از بانگ گوشم زنگ گردون پر صدا
از لب او غنچه گل گر حکایت می کند
یاد خال او مرا بی تاب دارد چون سپند
شمع را نازم که چون در بزم طاقت می کند
می زند بر گردنش محراب شمشیر از دو رو
بی خیال ابرویش هر کس که طاعت می کند
شکوه همیشه عاجز نمی باید شنید
دشمن از کوتاه دستی ها شکایت می کند
بر مزار بی کسان شمعی که روشن می شود
بر سر خود باد را دست حمایت می کند
تنگ چشمان را به نعمت سیر کردن مشکل است
مرد می دانم که موری را ضیافت می کند
دری روی سایلان هر کس که بندد سیدا
خانه خود را به دست خویش غارت می کند
صحبت دیر آشنایان استقامت می کند
سفره خود هر که اینجا پهن می سازد چو صبح
بر سر خود سایه بانی تا قیامت می کند
خون صیادان بلبل هست چون شبنم حلال
باغبان از دفتر گل این روایت می کند
گل بگو بیهوده می ریزد زر خود را به خاک
آشنایان عندلیبان را ملامت می کند
شمع می آید سوی فانوس با چشم پر آب
مشهد پروانه را هر شب زیارت می کند
می شود از بانگ گوشم زنگ گردون پر صدا
از لب او غنچه گل گر حکایت می کند
یاد خال او مرا بی تاب دارد چون سپند
شمع را نازم که چون در بزم طاقت می کند
می زند بر گردنش محراب شمشیر از دو رو
بی خیال ابرویش هر کس که طاعت می کند
شکوه همیشه عاجز نمی باید شنید
دشمن از کوتاه دستی ها شکایت می کند
بر مزار بی کسان شمعی که روشن می شود
بر سر خود باد را دست حمایت می کند
تنگ چشمان را به نعمت سیر کردن مشکل است
مرد می دانم که موری را ضیافت می کند
دری روی سایلان هر کس که بندد سیدا
خانه خود را به دست خویش غارت می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.