۱۳۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۹۰

شمع ها جمله به فانوس وطن ساخته اند
بهر پروانه خود گور و کفن ساخته اند

عندلیبان دل صد پاره خود غنچه صفت
جمع آورده به یکجا و چمن ساخته اند

لاله ها دست به دامان تو آویخته اند
پیرهن بر تنت از برگ سمن ساخته اند

از تو هر جا که روی بوی چمن می آید
چشمت از نرگس و از غنچه دهن ساخته اند

از ملامت نکند اصل طمع اندیشه
دل این طایفه را روئینه تن ساخته اند

روزگارم همه عمر به سختی گذرد
استخوان را چو هما روزیی من ساخته اند

سیدا روی به روشن گهران باید کرد
طوطیان آئینه را یار سخن ساخته اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.