هوش مصنوعی:
این شعر از ناپایداری دنیا، زوال ارزشهای انسانی مانند سخاوت و مروت، و از بین رفتن زیباییها و طراوت زندگی سخن میگوید. شاعر با تصاویری مانند رفتن فیض از خانه ارباب جود، نابودی دارالشفا، و پریدن طراوت از لالهزار، وضعیت ناامیدکنندهای را ترسیم میکند که در آن اثری از سخاوت و نیکی باقی نمانده است.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مضامین عمیق فلسفی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه زندگی نیاز دارد. همچنین، لحن شعر غمگین و ناامیدکننده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۲۹۰
در روزگار ما اثری از سخا نماند
بویی به دهر از چمن دلگشا نماند
از روی لاله زار طراوت پرید و رفت
امروز آب و رنگ به رنگ حنا نماند
گلها چو غنچه سر به گریبان کشیده اند
دیگر گره کشایی باد صبا نماند
بستند سایلان لب ارباب از طمع
روی طلب به کاسه دست گدا نماند
زاهد نشسته پشت به محراب داده است
از بس که کار حق ز برای خدا نماند
فیضی که داشت خانه ارباب جود رفت
خاصیتی که بود به دارالشفا نماند
بردند چون خلال گدایان به دوش ها
در پنجه مروت دربان عصا نماند
اسباب خانه رفت به تاراج حادثات
ما را به زیر پای به جز بوریا نماند
رفتند اهل جود به یکبار سیدا
زین کاروان به جای به جز نقش پا نماند
بویی به دهر از چمن دلگشا نماند
از روی لاله زار طراوت پرید و رفت
امروز آب و رنگ به رنگ حنا نماند
گلها چو غنچه سر به گریبان کشیده اند
دیگر گره کشایی باد صبا نماند
بستند سایلان لب ارباب از طمع
روی طلب به کاسه دست گدا نماند
زاهد نشسته پشت به محراب داده است
از بس که کار حق ز برای خدا نماند
فیضی که داشت خانه ارباب جود رفت
خاصیتی که بود به دارالشفا نماند
بردند چون خلال گدایان به دوش ها
در پنجه مروت دربان عصا نماند
اسباب خانه رفت به تاراج حادثات
ما را به زیر پای به جز بوریا نماند
رفتند اهل جود به یکبار سیدا
زین کاروان به جای به جز نقش پا نماند
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.