هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناکامی‌ها و تلخی‌های زندگی خود می‌گوید. او از عدم بهره‌مندی از تلاش‌هایش، غم معیشت، بی‌توجهی روزگار و نرسیدن به آرزوها شکایت دارد. با این حال، در برخی ابیات مانند «شکر خدا که دهر مرا گوش کر نداد»، نوعی تسلیم و رضایت به تقدیر نیز دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همچنین استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، درک کامل آن را برای مخاطبان زیر 16 سال دشوار می‌سازد.

شمارهٔ ۲۹۹

آمد بهار و رفتن خود را خبر نداد
با ساکنان باغ ندای سفر نداد

هر نخل آرزو که نشاندیم بر زمین
دادیم آب سبز نگشت و ثمر نداد

شبنم وداع کرد و به ما چشم تر گذاشت
ما را به غیر آبله زاد سفر نداد

اقبال را خریدم و بی زر فروختم
سودای این کلاه مرا درد سر نداد

از گریه های خویش نگشتیم کامیاب
دریا چه شد که قطره ما را گهر نداد

چشم و دلم پر است چو بادام این چمن
دوران چو غنچه گر چه مرا مشت زر نداد

دنیاپرست بی خبر از حلقه در است
شکر خدا که دهر مرا گوش کر نداد

از بس که روز و شب به غم رزق و روزیم
فیضی به ما تردد شام و سحر نداد

از کلک خویش بهره ندیدم چو سیدا
از ذوق تلخکامیم این نیشکر نداد
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.